Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-06@19:28:58 GMT

بلاژویچ به من لباس هم نداد!

تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۷۹۶۳۲

بلاژویچ به من لباس هم نداد!

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم، در این گفت‌و‌گو که خاطره بازی با عکس‌های قدیمی است، او خاطراتی شیرین را بازگو می‌کند. از ماجرای جدایی از تیم ملی در زمان مربیگری علی پروین تا ماجرای جدایی‌اش از تیم بلاژویچ.   با بلاژ دست دادم

در دوره آقای بلاژویچ ما خیلی دوستانه جدا شدیم. به نظر خود من به آقای بلاژویچ گفته بودند که شماره ۱۱ تیم‌ملی شر درست می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
به نظرم تصویر بدی از من در ذهن او ساخته بودند. وقتی روز اول شماره‌ها را بین همه تقسیم کردند، ۱۱ را دادند به رحمان رضایی. یادم هست آن روز حتی لباس هم به من ندادند.   بلاژویچ گفت برایت لباس می‌دوزیم که من گفتم لباس خودم را می‌خواهم. همان روز بازی داشتیم با تیم علم و صنعت. من نیمه دوم بازی کردم. بعد از شام به آقای چلنگر گفتم که صحبتی با بلاژ دارم. به ایشان گفتم می‌خواهم بروم که گفت نه تو باید بمانی و دست آخر وقتی دید تصمیم گرفته‌ام، دست داد و برایم آرزوی موفقیت کرد.   یعنی ما دوستانه جدا شدیم. بعدها خیلی‌ها پادرمیانی کردند مشکل حل شود ولی کلا بلاژویچ از من ذهنیت داشت و چیزهای خوبی به او  نگفته بودند. این شد که نشد برگردم.   با علی هم اتاق بودیم

این هم که تمرین تیم‌ملی است. درباره من و علی دایی کلا زیاد داستان می‌ساختند که مشکل داریم ولی اتفاقا ما همیشه هم اتاق بودیم. رابطه خوبی هم داشتیم. این عکس مربوط به دوران آقای برانکوست. ایشان هم کلا درباره من ذهنیت خوبی نداشت. نمی‌دانم، شاید از من خوشش نمی‌آمد. سال ۸۲ که بهترین بازیکن لیگ شدم، جایی در لیست تیم‌ملی نداشتم. رسانه‌ها خیلی فشار آوردند که باید خداداد دعوت شود.   در نهایت من و وحید هاشمیان با هم به تیم‌ملی برگشتیم. برانکو به نظرم من را اجباری دعوت کرد. یکی از خاطره‌انگیزترین اتفاقات در آن زمان بازی با قطر بود در مرحله اول مقدماتی. مساوی هم می‌کردیم حذف می‌شدیم که من دقیقه ۸۶ به زمین رفتم و یک پاس دادم که وحید آن را تبدیل به گل کرد و به مرحله بعدی رفتیم.   به علی آقا گفتم بروم خیلی‌ها می‌پرسند چرا وقتی علی آقا من را دعوت کرد تیم‌ملی، نماندم و از اردو رفتم. داستان داشت. من و علی آقا با هم نشستیم و من به ایشان گفتم در حد و اندازه بازیکنان دیگر نیستم. کلی مهاجم خوب در تیم‌ملی داشتیم. از فرشاد پیوس تا مرفاوی و... به علی آقا گفتم با حضور این مهاجم‌ها اگر اجازه بدهید من برم.   علی آقا به من گفت بچه نرو. گفتم می‌روم و یک روز برمی‌گردم. البته از رفتار من برداشت اشتباه شد. من فقط شرایط را دیدم و رفتم اما ۴ سال دعوت نشدم و یکسری بحث راه انداختند که خداداد برای پیراهن تیم‌ملی ارزش قائل نیست. در حالی که اینطور نبود.   آمریکا گفته بود خداداد باشد

آقای جلال طالبی. راستش بعد از جام‌جهانی ۹۸ بود که آقای پورحیدری سرمربی تیم‌ملی شدند و من را برای یک بازی دوستانه دعوت کردند تیم‌‌ملی. بعد از آن هم ۲۰ ماه دعوت نشدم. حرف‌های عجیبی می‌زدند که مثلا خداداد با دمپایی یا شلوارک به لابی هتل آمده! همه‌اش بهانه بود. فقط می‌خواستند من را کنار بگذارند و دنبال بهانه بودند. این هم بهانه‌ای شد برای آقایان. بعد رسیدیم به بازی دوستانه ایران و آمریکا. قرار شد تیم‌ملی به آنجا سفر کند. یکهو یاد من افتادند. آقای طالبی هم برگشته بود تیم‌ملی. نگو فدراسیون فوتبال آمریکا گفته بود خداداد عزیزی باید جزو دعوت شده‌ها باشد. این شد که من را دعوت کردند.   بعد از جام ملت‌های ۹۶

پدرم. نوکر او هستم و دوستش دارم. این عکس مربوط به بعد از جام ملت‌های ۹۶ است که سوم شدیم. من سال ۶۹ مادرم را از دست دادم. آنموقع زندگی سختی داشتیم. تازه فوتبالم داشت جان می‌گرفت که مادرم را از دست دادم و ای کاش او هنوز کنارم بود. پدرم ابتدا موافق فوتبال نبود ولی وقتی دید دارم پول در می‌آورم، مخالفت نکرد. این تصویر در روزی گرفته شد که خاطرات زیادی دارم. در فرودگاه همه منتظر ما بودند. یادم هست مردم پدرم را روی دستشان بلند کرده بودند. کلی از او تشکر کردند. یادش بخیر.   مدل شدیم

یادش بخیر. این عکس برای بیست و دو سه سال قبل است. آن روز را یادم هست. این لباس‌ها را تازه برای تیم‌ملی زده بودند. لباس‌ های یکدست سفید و یکدست سبز بود. علی سفید پوشید، من هم سبز. قرار بود چند ماه بعد به جام جهانی فرانسه برویم. تازه تیم ملی داشت صاحب لباس‌های یکدست می‌شد. یادم هست که آن روز کلی خبرنگار و عکاس هم آمده بودند. این عکس را هم یکی از دوستان زحمتکش شما گرفت. من و علی دایی یکجورهایی مدل شده بودیم.   می‌خواستم فوتبال بازی کنم

بعد از جام ملت‌های ۹۶ که سوم شدیم. خب من در آن مسابقات به عنوان بهترین بازیکن انتخاب شدم. هر بازیکنی هم که در جام ملت‌ها بهترین می‌‎شود، چنین عنوانی را به دست می‌آورد. راستش را بگویم خودم فکر نمی‌کردم این جایزه به من برسد. تازه اول فوتبالم بود. به این چیزها فکر نمی‌کردم. فقط می‌خواستم به زمین بروم و فوتبال بازی کنم. این جایزه را مدیون آقای مایلی کهن و همینطور همبازیانم بودم. آنها به من کمک زیادی کردند.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: خداداد عزیزی جام جم عکس با خداداد عزیزی جام ملت ها بعد از جام یادم هست تیم ملی علی آقا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۷۹۶۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خداوند برای انسان‌ها رستگاری می‌خواهد

از سلسله جلسات تدبر در سوره «رعد» که از سوی مدرسه دعا و نظام‌سازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران برگزار می‌شود، شب گذشته یکشنبه 16 اردیبهشت در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد. طی آن هانی چیت‌چیان با اشاره به آیات 11 تا 15 این سوره مبارکه، دلایلی متقن در باب ولایت الهی و اینکه تنها ولایت خداوند و هر آن کس که ولایت او از جانب خدا تأیید شده است، وسیله‌ای برای رستگاری و کمال انسان است، به میان می‌آورد.

در بخشی از آیه 11 سوره مبارکه «رعد» چنین بیان می‌شود که «... إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّیٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ...»(یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را به سوی بلا، نکبت، شکست و شقاوت تغییر نمی‌دهد تا آن که آنان آنچه را از صفات خوب و رفتارشایسته و پسندیده در وجودشان قرار دارد به زشتی‌ها و گناه تغییر دهند) از معنای این فراز از آیه مشخص می‌شود که هر جامعه‌ای سهمی از رشد و هدایت دارند و این امر به شکل پیش‌فرض برای آنها تعیین شده است به این معنی که خداوند برای همه انسان‌ها با هر ظرفیت و جایگاهی چیزی غیر از فلاح و رستگاری نمی‌خواهد حال آن که عده‌ای اصرار به آن دارند تا با تغییر سرنوشت خود آن را به سمت زشتی و شقاوت منحرف ساخته و تغییر دهند.

بر این اساس مبنای آفرینش الهی بر پایه هدایت انسان استوار است و اینگونه نیست که خداوند حتی با لحظه‌ای رها کردن انسان، موجبات لغزش و به ورطه ضلالت و گمراهی افتادن او را فراهم سازد؛ به زبانی عامیانه تنظیمات کارخانه‌ای آفرینش انسان بر مدار هدایت و ارزانی ساختن مواهب و نعمات الهی مقرر شده است و البته چه بسا در طول تاریخ بشریت اقوامی بوده و هستند که درصدد برهم زدن و خراب کردن این قانون الهی بوده و سعی در تغییر آن داشته‌اند.

براساس آنچه که قرآن به آن اشاره دارد، چه بسیار اقوامی که سعی در برطرف ساختن زندگی هدایتگر و سعادتمند از خود داشته و راه ضلالت و گمراهی را در پیش کشیدند، همچوم قوم «ثمود»، «اسرائیل» و «لوط» و وقتی صحبت از قوم می‌شود، یعنی تشکلی که بر انجام کاری و فعلی مشترک اجماع دارند. این تعبیر با عبارت امت که هدف و سرانجامی مشترک را برای خود تعیین کرده و به سمت آن پیش می‌روند، متفاوت است.

به بخش دیگری از آیه 11 این سوره توجه کنید: «... وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ...»(و هنگامی که خدا نسبت به ملتی آسیب و گزند بخواهد [برای آن آسیب و گزند] هیچ راه بازگشتی نیست؛ زیرا برای آنان جز خدا هیچ یاوری نخواهد بود) با دقت در این فراز، متوجه می‌شویم که حتی اگر قرار باشد بر قومی مورد و پیشامد ناگوار و سوئی وارد شود آن نیز از اراده خداوند ناشی می‌شود. در نتیجه اینگونه نیست که حتی به فرض قومی راه انحراف و نگون‌بختی را برای خود انتخاب کرده باشد، خداوند نیز رأی و نظرش بر این باشد، بلکه ممکن است به آن قوم مهلتی برای جبران اشتباه و خطایش را بدهد. این امر از جمله اوصاف صبور و بخشندگی خداوند است و نکته جالب توجه اینکه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نیز به این امر صحه گذاشته است.

در روایات زیادی از معصوم(ع) این امر نیز مشهود است که خداوند به محض مشاهده ارتکاب بندگان به عمل خیر و صلاح، فوراً به ملائک خود فرمان به ثبت و نگهداری آن را می‌دهد، حال آن که در مورد انجام عمل ناشایست تعللی در ثبت و ضبط اعمال دارد تا فرد یا قوم مرتکب درصدد جبران برآمده یا از کرده خود پشیمان شوند و توبه کنند.

اما سرآخر همه اینها برای اثبات یک مفهوم راستین و حقیقی است و آن اینکه انسان به غیر از خدا ولی و سرپرستی ندارد و سرپرستی اگر به ابنای بشر در طول تاریخ سپرده شده باشد، تنها آن قسم از آن موجه و قابل قبول است که مورد تأیید و تأکید خداوند قرار گرفته باشد. همچنانکه که ما در مقابل ولایت خیر و حق، ولایت کفر و شرک را  نیز داریم و در هر دو جبهه نیز پیروانی وجود دارند، اما تفاوت فاحشی میان آنها قابل مشاهده است.

به آیه 12 سوره «رعد» می‌رسیم که می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ» و البته بعد هم متوجه آیه 13 می‌شویم که در آن آمده است: «وَیُسَبِّـحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ» در این دو آیه صحبت از رعد و برق است. منظور از برق همان زخمه نوری است که به واسطه برخورد دو ابر باردار، آسمان را روشن می‌کند و منظور از رعد نیز صدای نسبتاً مهیبی است که کمی نگرانی و ترس را نیز به دنبال می‌آورد. اما برای چه این مثال در این بخش از سوره «رعد» آمده است؟

در بخشی از آیه 12 این سوره رعد و برق آسمان مایه ترس و امید ذکر شده است. ترس از این ناحیه که ممکن است خطراتی متوجه انسان یا جنبندگان روی زمین داشته باشد و امید از اینکه به واسطه چنین رویداد طبیعی، شاهد بارش رحمت الهی باشیم که به واسطه آن زمین و هر آنچه در آن است، زنده و بارور می‌شود. چنین حالتی میان خوف و رجاء برای اثبات این نکته است که ولایت الهی بر این اساس مقرر شده است. این می‌تواند امری نسبی باشد به این معنا که پذیرفتن ولایت خدا حتماً با سختی‌ها و مرارت‌هایی همراه است، اما در کنار چنین مفهوم در صورت صبر و مداومت انسان، پذیرش ولایت الله سویه‌هایی به غایت نیک و خوشایند نیز دارد. اتفاقاً براساس آنچه که پیشتر اشاره شد، اراده خدا بر آن است تا انسان‌ها ولو با داشتن لغزش و انحرافاتی به سوی کمال و رستگاری حرکت کنند.

در آیه 13 در کنار صحبت از صدای رعدی که گویی از آن تعبیر همه کائنات به جهت تسبیح خداوند برای ارزانی داشتن همه مواهب و نعمات است، صحبت از صواعق می‌شود، ارتعاشی برق‌آسا که اگر با هر جنبنده‌ای از جمله انسان برخورد کند، کار او را یکسره خواهد کرد. مراد از این تشبیه پذیرش ولایت خدا و غیر خداست که با وجود آنکه به فاصله‌ای بسیار کم از یکدیگر قرار دارند، اما در یکی رحمت و سلامت است و در دیگری فنا و نیستی و در ادامه به این نکته تأکید می‌شود که با وجود چنین مثال بلیغ و روشنی همچنان جمعی از افراد سر جنگ با خدا و نافرمانی از ولایت الله را دارند.

مورد دیگری که پس از پذیرش ولایت خدا مطرح است و آیه 14 این سوره به آن اشاره دارد، بحث دعوت است که می‌فرماید: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ» دعوت تنها از جانب خداست و هر آن کس که دعوت خدا را لبیک گوید که در امتداد ولایت الهی است، می‌تواند به فلاح و رستگاری برسد، هر چند که ولایت شیطان و کفر نیز دارای دعوت است و همانطور که به آن اشاره شد، آنها نیز پیروانی دارند، اما نکته جالب توجه اینجاست که ولایت کفر قادر نیست او را به هدفی مشخص و سعادتمند برساند.

وقتی دعوتی صورت می‌گیرد، چه از جانب حق و چه از جانب کفر، دعایی نیز به وجود می‌آید که به نوعی اجابت دعوت است. وقتی بنیان ولایت کفر بنیانی سست و بی‌پایه باشد و دعوت آن نیز با وجود همه زرق و برقش، از وجاهت برخوردار نباشد، لذا دعایی که از سوی پیروانش صورت می‌گیرد، قادر نخواهد بود او را به سرمنزل مقصود و هدف غایی انسانی یعنی کمال و سعادت رهنمون سازد.

دیگر خبرها

  • هفته بیست و ششم لیگ برتر| بلانکو در ثانیه آخر ناجی نکونام شد/ استقلال مُرد، بُرد و صدر را به پرسپولیس نداد
  • شهرداری قزوین اقدام عملی برای مناسب‌سازی شهر انجام نداد
  • خداوند برای انسان‌ها رستگاری می‌خواهد
  • آغاز تخلیه ساکنان شرق رفح/ «نتانیاهو» به دیپلماسی جواب نداد؟
  • شورای تامین اجازه نداد؛ بازی پرسپولیس / استقلال با نساجی بدون زنان
  • دعوت از ۲ کشتی گیر استان فارس به اردوی تیم ملی
  • دعوت از ۲ کشتی گیر فارس به اردوی تیم ملی
  • فرودگاه شارل دوگل فرانسه به پزشک فلسطینی اجازه ورود نداد
  • روزنامه‌آمریکایی: ابوظبی اجازه استفاده از خاک امارات برای حمله به عراق و یمن را نداد
  • ابوظبی اجازه استفاده از خاک امارات برای حمله به عراق و یمن را نداد